شعر شهادت امام هادی ع
|
|
دست ها در بند شد وقتی که پیمان پاره شد زیر پا افتاد چون اوراق قران پاره شد
در عزای حضرت هادی(ع) امام عاشقان شیعه از غم ناله ها کرد و گریبان پاره شد --- مادری آزرده شد از ضربه ی در ناگهان زیر پا افتاده شد آیات کوثر ناگهان
شیعیان اشک عزا ریزید از چشمان خود در غم هادی جهان گردید محشر ناگهان --- در خطر افتاد روزی جان مولایم علی(ع) بسته شد با ظلم و جور آن روز دستان ولی
دست های حجت اللهی دگر هم بسته شد چون سوی بزم شراب آورده شد مولا نقی(ع) --- بشکند پهلو چو ضرب از ازدحامی می خورد بشکند سر چون که سنگ از پشت بامی می خورد
چون که هادی را سوی بزم شرابش می برند دم به دم دشنام ها جای سلامی می خورد --- عده ای پیمان شکن هستند و پیمان بشکنند می خورند آنها نمک اما نمکدان بشکنند
گر چه بودی هادی و روشنگر راه بشر می تواند زهر کین خورشید تابان بشکند
|
چهارشنبه 98 اسفند 7 |
نظر
|
|
|
|